الاغ شجاع، شیر ترسو، روباه بلا
نویسنده:
مجتبی حیدرزاده
امتیاز دهید
تصویرگر: بهمن عبدی
یکی بود، یکی نبود
در نزدیکی یک جنگل سبز و پردرخت، خارکنی زندگی می کرد که از مال و منال دنیا فقط یک الاغ داشت و بس. روزها الاغ بیچاره را به کوه و دشت و صحرا می برد و خار بارش می کرد و نزدیکهای غروب به خانه اش برمی گشت. الاغ زبان بسته از بس بار کشیده بود، دیگر رمقی در وجودش باقی نمانده بود و روز به روز ضعیف تر و ناتوان تر می شد...
بیشتر
یکی بود، یکی نبود
در نزدیکی یک جنگل سبز و پردرخت، خارکنی زندگی می کرد که از مال و منال دنیا فقط یک الاغ داشت و بس. روزها الاغ بیچاره را به کوه و دشت و صحرا می برد و خار بارش می کرد و نزدیکهای غروب به خانه اش برمی گشت. الاغ زبان بسته از بس بار کشیده بود، دیگر رمقی در وجودش باقی نمانده بود و روز به روز ضعیف تر و ناتوان تر می شد...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی الاغ شجاع، شیر ترسو، روباه بلا